من و خودم دوتایی


من و خودم دوتایی

تمام تنهایی هایم تقدیم انکه تنهایم گذاشت...........


مرده شور

 

این داستان کاملا واقعی است ودر یکی از شهرستان ها اتفاق افتاده

 

روزی پیرمردی از مرگ و مرده شستن واهمه ی بسیار داشته.و مدام خواب مرده می دیده.پیش شخصی میره و از اون شخص چاره ی میخواد؟

شخص میگه به سردخانه برو و از کسی بخواه تا تو ر بشوره.این طوری ترست هم میریزه

 

پیرمرد بیچاره گشت و یه مرده شور پیدا کرد و از اون خواست تا بیاد بشوردش.مرده شور قبول نکرد و گفت این یه کار کاملا غیر قانونیه.

بالاخره مرد با سماجت و خواهش والتماس مرده شور ر راضی کرد و باهاش قرار گذاشت که فلان روز و فلان ساعت توی سرد خونه ببیندش

اون روز رسید و پیر مرد به سرد خونه رفت و مرده شور هم با اکراه اومد.واماده ی شستن پیرمرد شد

.مرد که زهره ترک شده بود و فکر میکرد قراره با ترسش کنار بیاد همون طور که روی تخت مرده شور خونه خوابیده بود از مرده شور خواست تا لحظاتی تنهاش بذاره و مرد بتونه یکم با خودش خلوت کنه

مرده شور از اطاق بیرون میره و مرد روی تخت تنها میمونه.که این حین یکدفعه صدای راننده ی امبولانس بلند میشه که:فلانی(مرده شور)بیا که واست یه جنازه ی دیگه اوردم

 

راننده با شتاب در اطاق باز میکنه و یه نگاه به درون اطاق میندازه و میگه:اینجا که یه مرده دیگه هم ست؟

یه دفعه همون کسی که رو تخت خوابیده بوده از سر جاش بلند میشه و میگه:بفرمایید؟چی کار داشتید؟

راننده که از همه جا بی خبر بوده با دیدن این صحنه فک کرده که مرده زنده شده و در جا سکته کرد و افتاده

 

قابل به ذکر است که الان مرده شوره که از همه بی گناه تر بوده به خاطر کاری که خلاف قانونه و میخواسته انجام بده و منجر به مرگ کسی شده بازداشته

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: من | تاريخ: جمعه 3 تير 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |